پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 29 روز سن داره

ماجراهای پارسا مرد کوچک

آفففرین پیسر خوووب

1392/1/29 23:38
نویسنده : مادر
304 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جیگر مامان 

الان گرفتی خوابیدی از ساعت 7ونیم 

ظهر رفتیم خونه مادرجون تارا و ترنم اومده بودن 

تو کلی کیف کردی از دیدنشون

بغلشون کردی بوسیدی بعد هم آوردمت خونه خسته بودی یه بار بیدار شدی ازم شیر خواستی ، بهت دادم قشنگم

 

دیروز هم با بابایی رفتیم آتلیه ترافیک ساعت 7 رفتیم تاااااااا 10 شب اومدیم 

از بس تو شیرین زبونی عمو احمد میگفت تا حالا بچه خوبی مث تو ندیده 

هر فلشی که دوربین میزد با داد تشویقش میکردی و دست میزدی براش خیلی ذوق میکردی

بعد هم رفتیم برای انتخاب عکس به همه سلام میگفتی و حالشوونو میپرسیدی 

با پوغونات (پرتغال) توپ بازی میکردی 

هرکی هرچی بهت میده سریع میگی :دست ...

آرم همه بانکارو بلدی و همه متعجب میشن 

خیلی شیرین زبونی میکنی خصوصا برای پدرجون

پدرجونم واقعا از همه دنیا بیشتر دوست داره 

 

البته مامانی فقط هربار میخوایم بریم بیرون قبلش میگی:::

من راندگی کونممممممم؟؟؟باشههههه باشهههههه پیسر خوب

به عکاس هم بعد هر عکس میگفتی :::آفرین پیسر خوب

 

هفته قبل برای اولین بار آمپول زدی موقع آمپول خوردن فقط 2 بار گفتی :اووخ بعد از خانومه تشکر کردی دست درد نکونهههههه

مامانی و بابایی برات یه 3 چرخه ریدیم 60 تومن ...نخندیا قیمتو گذاشتم بعدها خوندیم بخندیم 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)